گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۱

 

من اگر نظر حرام است بسی گناه دارم

چه کنم نمی‌توانم که نظر نگاه دارم

ستم از کسیست بر من که ضرورت است بردن

نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارم

نه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن

[...]

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۵

 

نکنم ز عشق تو به که سر گناه دارم

چه کنم، نمی توانم دل خود نگاه دارم؟

چو نیایی و نیاید ز رهی جز آنکه پیشت

جگری به خاک ریزم، نظری به راه دارم

ز فراق شهر بندم، به کدام سو گریزم؟

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱

 

من منفعل که پیشت دو جهان گناه دارم

بچه روی عذر گویم که رخ سیاه دارم

من اگر گناه‌کارم تو به عفو کار خود کن

که زبان توبه گوی و لب عذر خواه دارم

منم آن که یک جهان را ز غمت به باد دادم

[...]

محتشم کاشانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

چه غم ار نه برگ و باری و نه زاد راه دارم

منم آن گدا که عزم در پادشاه دارم

نظری برویش امشب نظری بماه دارم

که میان ماه و رویش بسی اشتباه دارم

من اگر بدم چه باکم که تویی بدین نکویی

[...]

نشاط اصفهانی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه

 

همه آتشم چه ترسم که سرِ عذاب داری

همه رحمتی چه پیچم که چرا گناه دارم

ترو خشک عالمی سوخت ز عشق و سادگی بین

که به پیش برق دستی به سر گیاه دارم

من مست را چه پرسی زخرد که نیست مجمر

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵

 

نه نظر بقد سرو و نه بروی ماه دارم

که بیاد قد و روی تو ادب نگاه دارم

بودم‌ امید کز مهر تو در کنارم آیی

که بخواب دوش دیدم بکنار ماه دارم

برهت شها نشینم مگر از کرم بگویی

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode