×
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۷
به دل فگار دارم گله بی نهایت از تو
به کدام امیدواری نکنم شکایت از تو
به هزار جان سپاری ز جفا نیامدی باز
شده ناامید دیگر دل من به غایت از تو
سر و برگ من نداری به کجا روم؟ چه سازم؟
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
بزبان حال دارم، گله بینهایت از تو؛
چکنم نمیتوانم که کنم شکایت از تو؟!
بکش و بسوز یارا، دل دردمند ما را؛
بسزای آنکه دارد نظر عنایت از تو
مکن این قدر شکایت ز غمش دلا، مبادا
[...]