×
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰
طوطی شکرخایم نیشکر نمیدانم
بلبل قفس زادم بال و پر نمیدانم
طفل مهد تقریرم عشق میدهد شیرم
نفع و ضر نمییابم خیر و شر نمیدانم
با تو گفتهام حرفی شرح و بسط آن با تست
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۹
هم حریف زندانم هم رفیق چاهم من
بخت تیره روزانم کوکب سیاهم من
نه به خلد در خوردم نه به دوزخ ارزانی
خوش گناهکارم من طرفه بیگناهم من
جرم اگر نمیباشد بخششی نمیپاشد
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۵
سر فدای جانانست، کام افتخارست این
تن به خاک یکسانست اوج اعتبارست این
قد چو سرو بستانست چهره چون گلستانست
لب شراب مستانست مایة بهارست این
رخ چو ماه تابانست خط چو موج ریحانست
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۴
گر دلت بما باشد ور تو یار ما باشی
هر کجا که بنشینی در کنار ما باشی
رنگ ناپذیرستی به که در تماشایت
ما ز خود رویم و تو یادگار ما باشی
خود به خود نپردازی زان به ما نپردازی
[...]