گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۵

 

آتشی بنشاند از تن تفت و تیز

چون زمانی بگذرد، گردد گمیز

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۶

 

وز چکاوک نوف بینی رستخیز

دشت برگیرد بدان آوای تیز

رودکی
 

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - در مدح عمر بن عبدالعزیز

 

دو عمر آورد پیدا روزگار

هر دو را نام پدر عبدالعزیز

آن عمر را عدل بود آیین و رسم

این عمر را عدل هست و علم نیز

آن عمر مر ظالمان را کرد قهر

[...]

وطواط
 

عطار » منطق‌الطیر » در نعت رسول » حکایت مادری که فرزندش در آب افتاد

 

آب از پس رفت و آن طفل عزیز

بر سر آن آب از پس رفت نیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان

 

جان چو بی جانان نیرزد هیچ چیز

همچو مردان برفشان جان عزیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » داستان همای » احوال سلطان محمود در آن جهان

 

گفت تن زن خون جان من مریز

دم مزن چه جای سلطان است خیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت صعوه » حکایت صعوه

 

من نه پر دارم نه پا نه هیچ نیز

کی رسم در گرد سیمرغ عزیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

باز گردید ای رفیقان عزیز

می‌ندانم تا چه خواهد بود نیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رستخیز

 

گفت عباسه که روز رستخیز

چون زهیبت خلق افتد در گریز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غافلی که از ابلیس گله داشت

 

مرد گفتش ای جوانمرد عزیز

آمده بد پیش ازین ابلیس نیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار

 

مالک دینار را گفت آن عزیز

من ندانم حال خود، چونی تو نیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار

 

چون شود این آتش سوزنده تیز

شیرمردی گر ازو گیری گریز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی پاک‌دین

 

جان شیرینت شد و عمر عزیز

تا درآمد از دکانت یک پشیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی پاک‌دین

 

غرق دنیا هم بباید دینت نیز

دین بنیزی دست ندهد ای عزیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت خفاشی که به طلب خورشید پرواز می‌کرد

 

کار فرمان راست در فرمان گریز

بندهٔ تو، در تصرف برمخیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » دو چیزی که پیر ترکستان دوست میداشت

 

زانک می‌بینم که هستند این دو چیز

چون دو بت در دیدهٔ جان عزیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت بادنجان خوردن شیخ خرقانی

 

گرچه صد غم هست بر جان عزیز

نیز می‌آید چو خواهد بود نیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست

 

تا تو در پندار خویشی ای عزیز

خواندن و راندن نه ارزد یک پشیز

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » مناجات رابعه با خداوند

 

هرچ بود و هست و خواهد بود نیز

مثل دارد، جز خداوند عزیز

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۹
sunny dark_mode