گنجور

عطار » منطق‌الطیر » پرسش مرغان » حکایت محمود و ایاز

 

گفت، با شه چون توان آویختن

این زمان خونم بخواهد ریختن

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

شرم چیست از لطف ناآمیختن

سایهٔ خود دیدن و بگریختن

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

جهد چیست از دیده دریا ریختن

در روش از آب گرد انگیختن

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

گفت با شه چون توان آویختن

این زمان خونم بخواهد ریختن

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶۵

 

تا کی، ای مه روی، کین انگیختن؟

خون ما بر خاک عمدا ریختن

تنگ بر بستن کمیت فتنه را

در شکارستان عشق انگیختن

کی روا باشد به کوی عاشقان،

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۴ - حکایت مردی ظالم که عامل اهل بازار بود

 

موضع گلجان برای میختن

خاشه و آخان در آنجا ریختن

ملا احمد نراقی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۷ - در شهادت حربن یزید ریاحی

 

دید حر کز وضع جیش انگیختن

در دو سو کار است برخون ریختن

جیحون یزدی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۳

 

غافلی کز این فساد انگیختن

مر مرا واجب کنی خون ریختن

عمان سامانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

نز خدایم میتوان بگریختن

نز خودی نیزم توان بگسیختن

زین تردد روز و شب کار من است

ناله و زاری و شور انگیختن

مانده ایم اندر تزلزل روز و شب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
sunny dark_mode