عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
گر نبینی کور باطن بودهای
همچو کوران درجهان فرسودهای
عطار » پندنامه » بخش ۴۱ - در بیان پنج چیز که آب روی از آن میافزاید
چون به کار خویش حاضر بودهای
آب روی خویش را افزودهای
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
روز و شب هم صحبت او بودهای
روز و شب در صحبتش آسودهای
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۱
تا تو در حسن و جمال افزودهای
دل ز دست عالمی بربودهای
در جهان این شور و غوغا از چه خاست؟
گر جمال خود به کس ننمودهای
گوی در میدان حسن افگندهای
[...]
عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲
تا زخوبی دل ز من بربودهای
کمترک بر جان من بخشودهای
تا مرا بر خویش عاشق کردهای
روی خوب خود به من ننمودهای
بر من مسکین نمیبخشی، مگر
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۸ - اقتدا کردن قوم از پس دقوقی
گوهر دیده کجا فرسودهای
پنج حس را در کجا پالودهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱ - سر آغاز
مثنوی را چون تو مبدا بودهای
گر فزون گردد توش افزودهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵ - قصد خیانت کردن عاشق و بانگ بر زدن معشوق بر وی
گفت ای شیدا تو ابله بودهای
ابلهی وز عاقلان نشنودهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸ - گفتن زن کی او در بند جهاز نیست مراد او ستر و صلاحست و جواب گفتن صوفی این را سرپوشیده
چون زن صوفی تو خاین بودهای
دام مکر اندر دغا بگشودهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۳ - حکایت آن زن پلیدکار کی شوهر را گفت کی آن خیالات از سر امرودبُن مینماید ترا کی چنینها نماید چشم آدمی را سر آن امرودبن از سر امرودبن فرود آی تا آن خیالها برود و اگر کسی گوید کی آنچ آن مرد میدید خیال نبود و جواب این مثالیست نه مثل در مثال همین قدر بس بود کی اگر بر سر امرودبن نرفتی هرگز آنها ندیدی خواه خیال خواه حقیقت
تو به زیر او چو زن بغنودهای
ای فلان تو خود مخنّث بودهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۷ - خلق الجان من مارج من نار و قوله تعالی فی حق ابلیس انه کان من الجن ففسق
پوستها بر پوست میافزودهای
لاجرم چون پوست اندر دودهای
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۶۲ - حکایت عیاضی رحمهالله کی هفتاد غزو کرده بود سینه برهنه بر امید شهید شدن چون از آن نومید شد از جهاد اصغر رو به جهاد اکبر آورد و خلوت گزید ناگهان طبل غازیان شنید نفس از اندرون زنجیر میدرانید سوی غزا و متهم داشتن او نفس خود را درین رغبت
در دو عالم تو مرایی بودهای
در دو عالم تو چنین بیهودهای
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۲ - در بیان عسل خاک آلوده در وسط چاه و مشغول شدن به آن
شهد نی بل خاک شهدآلوده ای
بلکه از سم توده اندر توده ای
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۴ - خدای تعالی فرموده ما غرک بربک الکریم
گفت رو رو پس تو نادان بوده ای
عقده ای از نکته ای نگشوده ای
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۲ - روح آزاد
تو یکی تابنده گوهر بودهای
رخ چرا با تیرگی آلودهای
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای
تو بسی زاندیشه برتر بودهای
هر چه فرمان است، خود فرمودهای
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - نا آزموده
سالها اندر دبستان بودهای
بس کتاب و بس قلم فرسودهای