عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای برهنه که جبهای ژنده به او بخشیدند
صد هزاران ژنده بر هم دوختی
این چنین درزی ز که آموختی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود
سالها از شوق من میسوختی
تا به مرغی آخرم بفروختی
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
برق استغنا همی افروختی
صد جهان در یک زمان میسوختی
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » پند ارسطاطالیس بر اسکندر هنگام مردن او
گر از آن حکمت دلی افروختی
کی چنان فاروق برهم سوختی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
این معانی را ز که آموختی
خرقهٔ توفیق ایمان دوختی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
جامهٔ بغض و عداوت دوختی
تو زبغضش در جهنم سوختی
عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۱ - المقالة الحادیة عشر
گر خریدی سوز او تا سوختی
آنچه بخریدی چرا بفروختی
عطار » مصیبت نامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
بال و پر از عشق او میسوختی
پس بحیلت باز بر میدوختی
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
صاحب اطفالی ز غم میسوختی
خار کندی تا شب و بفروختی
عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
روز و شب از عشق او میسوختی
گه فرو مردی و گاه افروختی
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
چون بشیرینی جمال افروختی
ازحیا چون نی شکر میسوختی
عطار » وصلت نامه » بخش ۳۲ - حکایت قطب الاولیاء سلطان بایزید قدس سره
دیدهٔ نفس بهیمی دوختی
این جهان و آن جهان را سوختی
عطار » وصلت نامه » بخش ۳۲ - حکایت قطب الاولیاء سلطان بایزید قدس سره
غیر حق را اندر این ره سوختی
چشم خود بینی در این ره دوختی
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۶ - آوردن باد صبا بلبل را به نزد گل و وصال ایشان با هم
عالمی را بر سرم بفروختی
این چنین دستان ز که آموختی
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
جان من از شوق او میسوختی
هر دم از شادی رخم افروختی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
ای که جان را بهر تن میسوختی
سوختی جان را و تن افروختی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۳ - برون انداختن مرد تاجر طوطی را از قفس و پریدن طوطی مرده
او چه کرد آنجا که تو آموختی
ساختی مکری و ما را سوختی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخنها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد
از قناعت کی تو جان افروختی
از قناعتها تو نام آموختی
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۵ - ادب کردن شیر گرگ را کی در قسمت بیادبی کرده بود
گفت ای روبه تو عدل افروختی
این چنین قسمت ز کی آموختی