گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۲ - در مطایبه

 

در جهان چندان که گویی بی‌شمار

نیستی و محنت و ادبیر هست

وز فلک چندان که خواهی بی‌قیاس

نفرت آهو و خشم شیر هست

گر ز بالای سپهر آگه نه‌ای

[...]

انوری
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » حکایت مردی که پسر جوانش به چاه افتاد

 

هر دو عالم را و صد چندان که هست

گر بسایی و ببیزی آنک هست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

روح را درعاقبت آنجا رهست

تا نه پنداری که راهی کوتهست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم

 

چند دیگر پردهها اندر رهست

کاین نه راهی خرد و رای کوتهست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم

 

جایگاهی خوفناک اندر رهست

ره گذارت این زمان آنجاگهست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب

 

ای بسا جان ها که ایثار رهست

تانپنداری که راهی کوتهست

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۶ - وحی آمدن به مادر موسی کی موسی را در آب افکن

 

آنچ در فرعون بود اندر تو هست

لیک اژدرهات محبوس چهست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۴ - جواب انبیا علیهم السلام مر جبریان را

 

سنگ را گویی که زر شو بیهده‌ست

مس را گویی که زر شو راه هست

مولانا
 

حسینی » کنز الرموز » بخش ۱۴ - در بیان معرفت نفس گوید

 

بهر این گفت آنکه بینای رهست

حق شناسست آنکه از حق آگهست

حسینی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode