عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ واسطی که گذارش بر گور جهودان افتاد
دیگری گفتش که تا من زندهام
عشق او را لایق و زیبندهام
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » پاسخ بایزید به نکیر و منکر
در خداوندیش سرافکندهام
لیک او باید که خواند بندهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۴ - قصۀ جنگ خندق و کشته شدن عمرو بدست امیر کل امیر و شادمان شدن حضرت رسول(ص) و اصحاب از آن فتح کبیر
صد هزاران رستم و کی بندهام
همچو ایشان صدهزار افکندهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
هفصد و ده از کتب برخواندهام
زان بعلم معرفت ارزندهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
من زعدل خواجهٔ خود بندهام
شادی جان را بجانان زندهام
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - فی معراج النبی صلی الله علیه و اله و سلم
تا که یک جان دارم و تا زنده ام
بند بندت را بصد جان بنده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
من نیفتم در غلط تا زنده ام
زآنکه من دانم که دایم بنده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
من چنین از بیم او ترسنده ام
هرچه خواهد گو بکن تا زنده ام
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۴ - المکاتب و الرموز در رفتن سلطان محمود به سومنات و فتح کردن او
رای آن دارم که پیشت بندهام
روز و شب در خدمتت افکندهام
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
هرچه خواهی کن که اکنون بندهام
سر بپای عزّ کل افکندهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۱ - جواب موسی فرعون را
میزنم با تو بجد تا زندهام
من چه کارهٔ نصرتم من بندهام
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۰
من برین در بندهام تا زندهام
تا چنینم بندهٔ پایبندهام
گفته میریزم همین دم خون تو
بی همین ار زندهام ارزندهام
مردم از گریه به اندوه نوی
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۸
نازنینا من ز جانت بنده ام
بنده ی عشق توأم تا زنده ام
گر قبول افتم تو را در بندگی
بنده ای با طالع فرخنده ام
چون قدت سروی ندیدم راستی
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰۹
ز آفتاب مهر او تابندهام
پادشاهی میکنم تا بندهام
گر نوازد ور کشد فرمان اوست
بندهام در بندگی پایندهام
بلبل مستم درین گلزار عشق
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۱
پادشاهی می کنم تا بنده ام
روز و شب در بندگی پاینده ام
روشنم از آفتاب عشق او
همچو ماهی بر همه تابنده ام
در هوای گلشن وصل نگار
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۲
زآفتاب مهر او تابنده ام
پادشاهی می کنم تا بنده ام
صورتم پرگار و معنی نقطه ای
این حروف از لوح دل خواننده ام
مستم از جام می ساقی عشق
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۶
مانده ام از یار دور و زنده ام
زین گنه تا زنده ام شرمنده ام
برنیارم کند ازان لب بوسه ای
گرچه عمری در طلب جان کنده ام
برده ام لاغر تنی پیش رقیب
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۲ - سلطان محمود و ایاز
سالها شد تا ز عشقت زنده ام
گرچه شاهم پیش تو چون بندهام
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۹
تو مگو هم عاقل و هم بندهام
بندهام وز بندگی شرمندهام