عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » راهبینی که از دست کسی شربت نمیخورد
با موکل شربتم چون خوش بود
این نه جلابی بود کاتش بود
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار مردی صوفی از روزگار خود
نفس هست اینجا که چون آتش بود
در زمانه کو دلی تا خوش بود
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت یوسف و ده برادرش که در قحطی به چاره جویی پیش او آمدند و گفتگوی آنها
خوش بود گستاخی او، خوش بود
زانک آن دیوانه چون آتش بود
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » بیان وادی عشق
عاشق آن باشد که چون آتش بود
گرم رو سوزنده و سرکش بود
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
هرچه از پیش تو باشد خوش بود
بس لطیف و نازک ودلکش بود
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
این سخن دیوانگان را خوش بود
عاشقان را گرمی و آتش بود
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
هرچه ازدست تو آید خوش بود
گر همه دریای پر آتش بود
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
ناز معشوقان اگر آتش بود
تو بجان میکش که نازی خوش بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۴ - عذر گفتن خرگوش
عذر احمق بتر از جرمش بود
عذر نادان زهر هر دانش بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی
سوخته چون قابل آتش بود
سوخته بستان که آتشکش بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۱ - گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
چونک نالهٔ خرس رحمتکش بود
نالهات نبود چنین ناخوش بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸ - فریفتن روستایی شهری را و بدعوت خواندن بلابه و الحاح بسیار
که بهاران خطهٔ ده خوش بود
کشتزار و لالهٔ دلکش بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۶ - صفت کشتن خلیل علیهالسلام زاغ را کی آن اشارت به قمع کدام صفت بود از صفات مذمومهٔ مهلکه در مرید
عمر و مرگ این هر دو با حق خوش بود
بیخدا آب حیات آتش بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۲۷ - حکایت آن راهب که روز با چراغ میگشت در میان بازار از سَرِ حالتی کی او را بود
آنک او کف دید در گردش بود
وانک دریا دید او بیغش بود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۴
هر که را یاری چو تو سرکش بود
کی ز بیم تیغ سر در کش بود
مجلسی کانجا بود شمعی چو تو
مرغ جان پروانه آتش بود
چند گه بگذار تا می بینمت
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱ - تمرد شیطان از سجده آدم
نی ز آتش هرچه زاید خوش بود
دود دوده دوده ی آتش بود
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۲ - امر سیم که آدم آبی بیان کرد از بیوفایی دنیا
تا به شبها خواب ایشان خوش بود
تا طعام روزشان دلکش بود
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۲ - در بیان راه تسخیر شیطان حصار دل را
اصل دیو و دد هم از آتش بود
هرچه از آتش بود سرکش بود
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۴ - در بیان نوحه گری و ماتم داری بدن از مفارقت روح و حسرت بعدالموت
آری آری یاد یاران خوش بود
خاصه از یاری که در آتش بود