گنجور

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » بیان وادی استغنا

 

گر درین دریا هزاران جان فتاد

شبنمی در بحر بی‌پایان فتاد

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

سایهٔ پیرش چنان بر جان فتاد

کافتابش در تنورستان فتاد

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

هر دو تن را تشنگی در جان فتاد

زانکه آتش در دل ایشان فتاد

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

 

لاجرم این کار بی پایان فتاد

تا ابد این درد بیدرمان فتاد

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

راه را گم کرد و در ویران فتاد

باز در ویران بر جغدان فتاد

مولانا
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۹

 

هرکه در دریای بی پایان فتاد

همچو ما در بحر بی پایان فتاد

عشق جانان آتشی خوش برفروخت

شعله ای در جان مشتاقان فتاد

رند مستی سر به پای خم نهاد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode