گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۱

 

دل ز جان برگیر و جانان را بجو

کفر را بگذار و ایمان را بجو

سایه بگذار آفتابی را طلب

این مجو ای یار ما آن را بجو

آبروئی جو در این دریای ما

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۲

 

جان فدا کن وصل جانان را بجو

دُرد دردش نوش درمان را بجو

عشق زلفش سر به سودا می کشد

مجمع زلف پریشان را بجو

بگذر از صورت چو ما معنی طلب

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
sunny dark_mode