ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - ایضاً له
خسروا گیتی به عدل آباد کن
وز فراموشان عالم یاد کن
جام می بر کاخ عدل آباد نوش
خرمی در کاخ عدل آباد کن
رسم نوشروان عادل تازه دار
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵
دل به عشق روی دلبر شاد کن
وز رخ و زلفش گل و شمشاد کن
عقل بیش اندیش را بر طاق نه
نفس شادی دوست را دل شاد کن
گه بنای بی غمی بر پای دار
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۰ - در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند
عشق گوید که مراخود یاد کن
وین دل غمگین من تو شاد کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۳ - رفتن سیّد کاینات بمنزل سلمان فارسی و نزول سورۀ هل اتی
قصّهٔ آن عمر و آخر یاد کن
خانهٔ دین را بآن آباد کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۵ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»
جانت از مهر علی آباد کن
خاطرت از بار غم آزاد کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۶ - سؤال نمودن خواجه ابوالحسن نوری سبب مخالفت معاویة بن ابی سفیان علیه اللعنه و بیان نمودن آن را
خاطر درویش و مسکین شاد کن
مسجد اندر شام و مصر آباد کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
گر روی این ره تو ما را یادکن
روح ما را از دعائی شاد کن
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۵ - قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه به آشنائی مینماید و بیگانه آشنا نمیشود
تو طریق عدل را بنیاد کن
عالمی از عدل خود آباد کن
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
ها بیفکن واو را آزاد کن
بنده شو بی ها و واوش یاد کن
عطار » نزهت الاحباب » بخش ۲۲ - در مناجات و ختم کتاب
در حریم وصل او را شاد کن
جانش از بند بلا آزاد کن
عطار » اشترنامه » بخش ۲ - نعت سید عالم علیه السلام
گفت یا رب امّتم آزاد کن
جمله رادر حشر تو دل شاد کن
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
تا صد و سیصد هزاران یاد کن
آن عددها جملگی بر باد کن
عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم
نقش برگیر از میان آزاد کن
بس یقین رادر میان بنیاد کن
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم
نی مشو نومید و خود را شاد کن
پیش آن فریادرس فریاد کن
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۲ - تمامی حکایت آن عاشق که از عسس گریخت در باغی مجهول خود معشوق را در باغ یافت و عسس را از شادی دعای خیر میکرد و میگفت کی عَسی أَنْ تَکْرَهوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ
از عوانی مر ورا آزاد کن
آنچنان که شادم او را شاد کن
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۵ - مکرر کردن برادران پند دادن بزرگین را و تاب ناآوردن او آن پند را و در رمیدن او ازیشان شیدا و بیخود رفتن و خود را در بارگاه پادشاه انداختن بیدستوری خواستن لیک از فرط عشق و محبت نه از گستاخی و لاابالی الی آخره
نوبت من شد مرا آزاد کن
دیگری را غیر من داماد کن
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۷
آخر ای ظالم خدا را یاد کن
بنده را بندِ غم آزاد کن
یا به مکتوبی روانم تازهدار
یا به پیغامی دلم را شاد کن
گر چه با دست این سخن در گوشِ تو
[...]
قاسم انوار » انیس العارفین » بخش ۲ - فی نظم انیس العارفین
خانه دل را بلطف آباد کن
جانم از بند جهان آزاد کن
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۲ - مناجات و استدعا به متابعت امر ادعونی استجب لکم و اشارت به بعضی از احوال و اطوار صوری و معنوی سالکان راه طریقت کثرهم اللّه تعالی بین الانام
از اسیری جان ما آزاد کن
از غم عشقت دلم را شاد کن
شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۶ - فی قطع العلائق و العزلة عن الخلایق
سینه را از علم حق آباد کن!
رو حدیث «لو علمتم» یاد کن!