گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۷

 

چون ز باد آن زلف چون زنجیر بر هم می خورد

عشق را سر رشته تدبیر بر هم می خورد

چشم او چون ناخن مژگان به یکدیگر زند

مجلس آسوده تصویر بر هم می خورد

رسم آمیزش نمی باشد درین وحشت سرا

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode