گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۵

 

با لب خاموش هر کس غوطه در خون می زند

بوسه چون ساغر بر آن لبهای میگون می زند

نیست لیلی را بغیر از پرده دل محملی

در بیابان قطره بیهوده مجنون می زند

گوشه گیری شهپر پرواز باشد فکر را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۱۸

 

روز روشن آه ما بر قلب گردون می زند

عاجزست آن کس که بر دشمن شبیخون می زند

دست گستاخم به زلف او شبیخون می زند

بوسه ام خود را بر آن لبهای میگون می زند

سرکه ابروی زاهد گر چنین تندی کند

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode