گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳

 

بهر گندم از بهشت آدم اگر بیرون فتاد

دیده ما در بهشت از روی گندم گون فتاد

خون زسیما می چکد شمشیر زهرآلود را

الحذر از چهره سبزی که ته گلگون فتاد

از سرشک تلخ نقل و باده اش آماده شد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode