گنجور

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه

 

آنکه تا چون دست موسا طبع را پر نور کرد

ملک ایران را چو هنگام تجلی طور کرد

یک جهان ایدر بسان جذر کر بودند و کور

چشمشان را خاطرش چون ذات جان پر نور کرد

جود کاندر طبع چون خورشید او مختار بود

[...]

سنایی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶

 

چشم خویشان را حسد از بس به دولت شور کرد

شد چو یوسف پادشاه، اول پدر را کور کرد!

هر کجا دیوانه ای برداشت سنگی در ختا

آرزوی سیر چینی خانه ی فغفور کرد

آسمان این بزم پر آشوب را آن مطرب است

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۷

 

کعبه را دریافت هر کس خاطری معمور کرد

شد سلیمان هر که دست خود حصار مور کرد

پرتو خورشید تابان پرده دار انجم است

خرده راز مرا روشندلی مستور کرد

جذبه دار فنا مشکل پسند افتاده است

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹۰

 

عشق مطرب‌زاده‌ای بر ساز و تقوا زور کرد

دانهٔ تسبیح را زاهد خر طنبور کرد

با همه واماندگی روزی دو آزادی خوش‌ست

خانه را نتوان به اندوه تعلق‌گورکرد

زین‌ گلستان‌ صد سحر جوشید و صد شبنم دمید

[...]

بیدل دهلوی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

ایزد احمد را به شوری مرسل و مأمور کرد

تا به دست‌آویز شوری خصم را مقهور کرد

عدل و شوری بود کان ساحات را معمور کرد

پور عفان را ستبداد از خلافت دور کرد

و آل سفیان ‌را ز ملک این خو‌دسری‌ مهجور کرد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode