گنجور

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶

 

یار نزدیک آمد و از خویش ما را دور ساخت

پرتو نور تجلی سایه ها را نور ساخت

ذره را گفتم تو خاکی این چه نام و شهرت است

گفت عشق آفتابم اینچنین مشهور ساخت

ظاهر و پنهان از آن کز دهان و چشم خویش

[...]

کمال خجندی
 
 
sunny dark_mode