گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۸

 

در ازل بر ما در میخانه را بگشوده‌اند

تا ابد این سلطنت ما را عطا فرموده‌اند

ما خراباتی و رند و عاشق میخواره‌ایم

عالمی پیمانهٔ پر می به ما پیموده‌اند

نقش غیرش از خیال ما به کلی برده‌اند

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - منظوم شد این وقت توجه به مدینه

 

حق آنانی که عمری در وفایت بوده اند

وین زمان در ساحت قرب تو خوش آسوده اند

حق آنانی که راهی را که خود پیموده ای

پای از سر ساخته ایشان همان پیموده اند

حق آنانی که از تیه ضلالت خلق را

[...]

جامی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۶

 

شوخ‌چشمان درد بیش و کم به دل افزوده‌اند

ورنه ارباب رضا از بیش و کم آسوده‌اند

شور محشر را صفیر نی تصور می‌کنند

این سیه‌مستان غفلت بس که خواب‌آلوده‌اند

هرکه دید آن خال‌ها بر دور چشم یار، گفت

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۸

 

اهل معنی ‌گر به گفت‌وگو نفس فرسوده‌اند

هم به ‌قدر جنبش‌ لب دست‌بر هم سوده‌اند

آبرو می‌خواهی از اظهار حاجت شرم دار

این ترنم را ز قانون حیا نسروده‌اند

بگذر از دعوی‌که در خلوتگه عشق غیور

[...]

بیدل دهلوی
 

خالد نقشبندی » ترکیب بند

 

حقِّ آنانی که تا در قَیدِ هستی بوده‌اند

دم به دم در جستجوی خواهشت افزوده‌اند

هوشیارانی که در امرِ خِرَد زو خیره‌اند

لبِ به تصدیقِ تو از روشن دلی بگشوده‌اند

شهریاران مرقّع پوشِ بی تخت و کلاه

[...]

خالد نقشبندی
 
 
sunny dark_mode