گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۸

 

پر نفس می‌سوخت ما و من ز غیرت تن زدم

ننگ خاموشی چراغی داشتم دامن زدم

ثابت و سیار گردون ‌گردهٔ وهم منست

صفحهٔ بیکاری آمد در نظر سوزن زدم

گاهگاهی آفتابم ناز پرتو می‌فروخت

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode