گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۰

 

چشمها را گوی کاین ناز و کرشمه کم کنند

ور نه ترسم عالمی را خسته و در هم کنند

هم شکاف جان کنند و هم بسی خون دل آب

شانه و آبی که زلفت را خم اندر خم کنند

مرهم از لبهات می جویم بدین جان فگار

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش سوم - از کریم خان زند تا مشروطه

 

لیک در ایران وزیران قصد جان هم کنند

هر به روزی چند سور ملک را ماتم کنند

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode