گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳

 

دری از اسباب ما و من به حق پیوستن است

قطره را از خودگستن دل به دریا بستن است

سبحهٔ من ناله را با عقد دل پیوستن است

همجو مژگان ‌سجده‌ام چشم‌‌ از دو عالم‌ بستن است

تا توانی گاهگاهی بی‌تکلف زیستن

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۴

 

راحت‌ جاوید عشاق ‌از فضولی رستن است

سجدهٔ شکر نگه چشم‌ از تماشا بستن است

چون خروش نغمه‌ای‌کزتار می‌آید برون

شوخی پرواز ما ازبال آنسو جستن است

از کشاکش نیست ایمن یک نفس ، فرصت شمار

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode