×
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۳
ای جهانبخشی که روز و شب چو نور آفتاب
فیض احسان تو فایض بر سماوات است و ارض
سرمه از خاک رهت کردن فلک را فرض عین
میکشد در دیده خود میکند بر عین فرض
عرض حالم راست طولی میکنم زان احتراز
[...]
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۳ - وله
شاه فرماید چو عزم صید را بر خوش فرض
پر کند سهمش جهانی را زطول و عمق و عرض
پیل مست از دیده موران مفر خواهد بقرض
لنگ گردد پای در تحت الثری ازگاو ارض