گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - از کسی یخ خواهد

 

ای خداوندی که هر کز خدمتت گردن کشید

از ره جنبش فلک در گردنش افکند فخ

هم نکو خواهانت را دایم به روی تو نشاط

هم بداندیشانت را دایم به ... من زنخ

ساحت آفاق را اکنون که فراش سپهر

[...]

انوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴

 

می کشد از لطف عاشق تلخی زهر عتاب

باده شیرین بود در مشرب خمار تلخ

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴

 

تلختر باشد رهین منت سوزن شدن

بر تهی پایان بود هر چند زخم خار تلخ

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴

 

کام هر کس را که از اقبال شیرین کرد چرخ

چشم تا بر هم زنی می سازد از ادبار تلخ

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴

 

نیست بر کوتاه بینان وضع دنیا ناگوار

باشد این خواب پریشان بر اولوالابصار تلخ

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴

 

نیشکر بعد از شکستن می شود شاخ نبات

از شکست خلق روی خود مکن زنهار تلخ

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴

 

می کند بر دیده قانع به شکرخواب امن

سایه بال هما را سایه دیوار تلخ

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۴

 

تا زبان خامه صائب سخن پرداز شد

طوطیان را حرف شیرین گشت در منقار تلخ

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode