گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲

 

روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنم

در لباسِ فقر کارِ اهلِ دولت می‌کنم

تا کی اندر دام وصل آرم تَذَروی خوش‌خِرام

در کمینم و انتظار وقتِ فرصت می‌کنم

واعظِ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن

[...]

حافظ
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶ - تتبع خواجه

 

بر در دیر مغان هرروز خدمت می‌کنم

صد تفاخر زین شرف بر اهل دولت می‌کنم

پیر دیرم گر به هر عمری دهد یک جام می

سال‌ها از مستی آن باده عشرت می‌کنم

تا ندانندم که از عشق که مجنونم چنین

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۶

 

اختیار گوشه درمان است، همت می‌کنم

می‌نشینم همچو عنقا و فراغت می‌کنم

تیغ چون خورشید نتوانم کشیدن بر کسی

بر دل خود چون زنم ناخن، شجاعت می‌کنم

هرچه کردم شکر آن را، روزگار از من گرفت

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰۰

 

چون نظر بر روی آن دشمن مروت می‌کنم

از بهار گریه گلریزان حسرت می‌کنم

تا به کی چون جام می عمرم به گردش بگذرد؟

مدتی در پای خُم قصد اقامت می‌کنم

صائب تبریزی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۸

 

یاد چشمی را به افسون رام الفت می‌کنم

می‌نشینم گوشه‌ای تنها فراغت می‌کنم

ننگ سربازی است امید ترحم داشتن

جان فدای جور یار بی‌مروت می‌کنم

خاطر من مفلس و گنج روان عشق نیست

[...]

اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

شب چو یاد عارض آن شعله قامت می کنم

خانه را روشن تر از صبح قیامت می کنم

عمر خود را صرف می سازم به شادی همچو گل

تا مرا در شاخ برگی هست عشرت می کنم

بر سر خاری که از پایی به مژگان می کشم

[...]

سیدای نسفی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷

 

گاه چون ظاهرپرستانش عبادت می‌کنم

لیک از آن بسیار می‌ترسم که عادت می‌کنم

من ز موجودات تحقیق وجودش کرده‌ام

سیر وحدت را نهان در عین کثرت می‌کنم

می‌کنم دل را به مژگان سیاهی روبه‌رو

[...]

سعیدا
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷

 

می‌ربایم بوسه و عرض ندامت می‌کنم

اختراعی چند در آداب صحبت می‌کنم

ناتوانم برنتابم صدمه لیک از فرط آز

تا درآویزد به من اظهار طاقت می‌کنم

گویی از دشواری غم اندکی دانسته است

[...]

غالب دهلوی
 
 
sunny dark_mode