×
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴
دل ز جا رفت، از پی آن سرو قامت میرود
میپرد چشمم به استقبال حیرت میرود
کس به ذوق خویش ترک خانمان خود نکرد
خونم از بیداد مرهم از جراحت میرود
تهنیت نوبر نکرد و گرد خوشحالی نگشت
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۳
چون خرامان از نظر آن سرو قامت می رود
همچو سیل از پیش، پای کوه طاقت می رود
این سر سختی که از سنگ ملامت خورده است
زود دل در حلقه اهل سلامت می رود
در بیابان جنون از راهزن اندیشه نیست
[...]