گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷

 

زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم ما

رو نمی تابیم از سیلاب، دریاییم ما

پرده غفلت نمی گردد بصیرت را حجاب

گرچه از پوشیده چشمانیم، بیناییم ما

مطلب ما گوهر عبرت به دست آوردن است

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

هر قدر زور آورد عشقت شکیباییم ما

شمع سان در سوختنها پای بر جاییم ما

کس زحال تیره روزان جنون آگاه نیست

همچو شب در خود نهان از جوش سوداییم ما

می رویم از خویشتن چون شمع با بال نگاه

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲

 

با همه افسردگی مفت تماشاییم ما

موجها د‌ارد پری چندان که میناییم ما

رنگ‌ها گل کرده‌ایم اما در آغوش عدم

بیضهٔ طاووس زیر بال عنقاییم ما

منزل ما محمل ما، سعی ما افتادگیست

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode