گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۵

 

یار با ما یک زمانی در میان آید مگر

پرده از رویِ جهان‌آرای بگشاید مگر

چشمِ آن دارم که هم‌چون روی شهرآرایِ خویش

کلبۀ احزانِ ما یک شب بیاراید مگر

با سرِ پیمانۀ فطرت شود هم عاقبت

[...]

حکیم نزاری
 
 
sunny dark_mode