گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۶

 

داغ سودا فارغ از فکر کلاهم کرده است

بی نیاز از افسر این چتر سیاهم کرده است

خار دامنگیر گردد شهپر پرواز من

تا محبت جذبه خود خضر را هم کرده است

از پناه خود مرا حاشا که سازد ناامید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۷

 

سر گران با عقل آن طرف کلاهم کرده است

پاکباز از هوش آن چشم سیاهم کرده است

جای حرف از لب، عرق از جبهه می ریزم به خاک

شرمساری فارغ از عذر گناهم کرده است

می توانم در سواد زلف، کار شانه کرد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode