سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲ - دلبر جانان
باز دیگر ره دل من دلبری جانان گرفت
باز کاری کان بلا بد بر دل و بر جان گرفت
باز بیچاره دلم در جور آن دلبر بماند
باز مسکن جان مسکین کوی آن جانان گرفت
جان و دل را از من آن جانان دلپرور ربود
[...]
فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲
عاشقی رونق ز اطوار من حیران گرفت
عشق از فرهاد صورت یافت از من جان گرفت
تا در آرد نقش شیرین را بمهمانی درو
خانه ای در بیستون ، فرهادِ سرگردان گرفت
گر سر دعوی ندارد بهر خون کوهکن
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۷
از وصال ماه مصر آخر زلیخا جان گرفت
دست خود بوسید هر کس دامان پاکان گرفت
گر به دست و پا نپیچد خار صحرای وجود
می توان ملک دو عالم را به یک جولان گرفت
صحبت روشن ضمیران کیمیای دولت است
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۲۳
از دعا در صبح کام دل توان آسان گرفت
دست خود بوسید هر کس دامن پاکان گرفت
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴
گلستان از خندهاش طرح گل خندان گرفت
نوبهار از جلوهاش سامان صد بستان گرفت
شعلهای هر جا که در بزم محبَّت شد بلند
سوخت ما را دل اگر پروانه را دامان گرفت
هستی عاشق حجابی بود پیش راه وصل
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۰
شور عشق استادگی کرد، از سرم سامان گرفت
طوق زلفش بر گلویم پا فشرد و جان گرفت!