گنجور

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - شکایت از تب و لرز

 

سرور ازین میهمان پُرتَعَب یعنی که تب

چند روزی شد که تصدیع فراوان می‌کشم

آنچه از دست من آمد ز اشک سرخ و روی زرد

پیش او هر لحظه نعمت‌های الوان می‌کشم

تا نسوزد در دل من یادگار دوست را

[...]

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۱

 

قطرهٔ خونابه‌ای تا سوی مژگان می‌کشم

از دل مجروح، پنداری که پیکان می‌کشم

دامن صحرا ز موج گریه‌ام شد لاله‌زار

رنگ می‌ریزم به هرسو، طرح طوفان می‌کشم

همچو مرغ بیضه شد بر من قفس پیراهنم

[...]

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸۰

 

خاک صحرای جنون در چشم گریان می‌کشم

ناز سرو از گردباد این بیابان می‌کشم

دور باش حسن را با پاک چشمان کار نیست

از حجاب خویشتن در وصل هجران می‌کشم

نیست خون مرده لایق چنگل شهباز را

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳

 

شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌کشم

کم مباد اشکم، چرا منت ز طوفان می‌کشم؟

غنچه می‌چینم ز شاخ و بس که می‌آید بدش

از دل مرغ چمن گویی که پیکان می‌کشم

روز و شب سر در گریبانم ز غم، حق با من است

[...]

قدسی مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۰

 

تیغ آهی بر صف اندوه امکان می‌کشم

خامهٔ یأسم خطی بر لوح سامان می‌کشم

نیست شمع من تماشا خلوت این انجمن

از ضعیفیها نگاهی تا به مژگان می‌کشم

ابجد اظهار هستی یک سحر رسوایی است

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode