گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲

 

چشم عارف جز چراغ کلفت از دنیا ندید

عزم بالا کرد چون از گرد پیش پا ندید

بر محک زد نقد شهری و بیابانی خرد

عاقل خوش مشرب و مجنون و بدسودا ندید

نیست در وضع جهان ابنای دنیا را ملال

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۷

 

یوسف زندانی ما راحت از دنیا ندید

از عزیزان هیچ کس خوابی برای ما ندید

وحشت دیوانه ما را چه نسبت با غزال؟

گرد ما را هیچ کس در دامن صحرا ندید

دامن حیرت به دست آورد درین طوفان که موج

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode