گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

نور رویت تاب در شمع شبستان افکند

اشکم آتش در دل لعل بدخشان افکند

ای بسا دود جگر کز مهر رویت هر شبی

شمع عالمتاب گردون در شبستان افکند

صوفی صافی گر از لعل تو جامی درکشد

[...]

خواجوی کرمانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۸

 

سایه بر هر کس که آن سرو خرامان افکند

رعشه چون آب روانش بر رگ جان افکند

عشق بالا دست هر کس را که برگیرد زخاک

آسمان را بر زمین چون سایه آسان افکند

پرده ناموس نتواند حریف عشق شد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode