گنجور

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

چیست جرم من که باز از چشم یار افتاده‌ام

معتبر بودم ز چشم اعتبار افتاده‌ام

مانده‌ام بر حال خود حیران جدا از کوی یار

مبتلای غربتم دور از دیار افتاده‌ام

گل‌رخان یک ره نمی‌بینند سوی من به لطف

[...]

فضولی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸۵

 

روزگاری شد ز چشم اعتبار افتاده‌ام

چون نگاه آشنا از چشم یار افتاده‌ام

دست رغبت کس نمی‌سازد به سوی من دراز

چون گل پژمرده بر روی مزار افتاده‌ام

اختیارم نیست چون گرداب بر سرگشتگی

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸۶

 

در نمود نقش‌ها بی‌اختیار افتاده‌ام

مهره مومم به دست روزگار افتاده‌ام

ز انقلاب چرخ می‌لرزم به آب روی خویش

جام لبریزم به دست رعشه‌دار افتاده‌ام

نیست دستی بر عنان عمر پیچیدن مرا

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲

 

همچو نرگس در چمن گر میگسار افتاده ام

جام را ناداده از کف، در خمار افتاده ام

از دل صافی درین غمخانه زنگارگون

شاهد اندوه را آیینه دار افتاده ام

از غم خود با که گویم، کز زبونیهای بخت

[...]

طغرای مشهدی
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۴۰

 

بر امید صبر، دور از بزم یار افتاده‌ام

داده‌ام با خود قراری کز قرار افتاده‌ام

مرده‌ام از رشک تا سوی حریفان دیده‌ام

دیگری می خورده و من در خمار افتاده‌ام

خواری عشقت به هر بی‌اعتباری کی رسد؟

[...]

قدسی مشهدی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

هم به عالم ز اهل عالم بر کنار افتاده‌ام

چون امام سبحه بیرون از شمار افتاده‌ام

ریزم از وصف رخت گل را شرر در پیرهن

آتش رشکم به جان نوبهار افتاده‌ام

می‌فشانم بال و در بند رهایی نیستم

[...]

غالب دهلوی
 
 
sunny dark_mode