گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰

 

عشق خونگرم از محبت کرده ایجاد مرا

آهوان از چشم نگذارند صیاد مرا

گر‌چه من چون غنچه دارم مُهر خاموشی به لب

نَکهتِ گل می‌کند تفسیر، فریاد مرا

کارها را کارفرما آب و رنگی می‌دهد

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

برده سیر آهنگی امشب بر فلک داد مرا

دل شکستن داده پهلو تند فریاد مرا

چون شرر هر ذرهٔ او بال بیتابی زند

کوه قاف ار بشنود نام پریزاد مرا

صید دلها می کند هردم به رنگ تازه ای

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode