گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳

 

عمر در تلخی سرآید در شراب افتاده را

ساحل از موج خطر باشد در آب افتاده را

دارد از حکم روان ما را قضا در پیچ و تاب

اختیاری نیست خاشاک در آب افتاده را

دل به دریا کن که در مهد صدف بحر کرم

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode