گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۹

 

ازتب شوق‌ که دارد اینقدر تاب استخوان

کز تپش چون اشک شمعم می‌شود آب استخوان

از خیال ‌کشتنم مگذر که بیتاب ‌ترا

می‌زند بال نفس در نبض سیماب استخوان

عمرها شد دارد استقبال شوق ناوکت

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode