گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳

 

ایها العشاق کوی عشق میدان بلا است

تا نپنداری که کار عاشقی باد هوا است

کی تواند هر کسی رفتن طریق عشق را

ز انکه هم در منزل اول فنا اندر فنا است

بی ملامت پای در کوی غمش نتوان نهاد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

خال عنبربو جدا و خط مشکین‌مو جداست

آنچه خوبان را بود در کار با آن دل‌رباست

نرگس شهلا است یا چشم است یا آهوی چین

زینت حسن است یا خال است یا مشک ختاست

لاله سیراب یا ابر است یا قرص قمر

[...]

قصاب کاشانی
 
 
sunny dark_mode