گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

تا بر آن روی چو ماه آموختم

عالمی بر خویشتن بفروختم

پاره کرده پردهٔ صبر و صلاح

دیدهٔ عقل و بصر بردوختم

رایت عشق از فلک بفراختم

[...]

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶

 

کس نداند کز غمت چون سوختم

خویشتن در چه بلا اندوختم

دیدنی دیدم از آن رخسار تو

جان بدان یک دیدنت بفروختم

برکشیدم جامهٔ شادی ز تن

[...]

انوری
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

بی تو بر جانم جهان بفروختم

کیسه بین کز عشق تو بردوختم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی حیرت » نومریدی که پیر خود را به خواب دید

 

در فراقت شمع دل افروختم

تا تو رفتی من ز حیرت سوختم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » فی وصف حاله

 

بس که خود را چون چراغی سوختم

تا جهانی را چو شمع افروختم

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » فی‌وصف حاله » گفتار نظام الملک در حال نزع

 

بر خریداری تو آموختم

هرگزت روزی به کس نفروختم

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

من سبق از کلّ کل آموختم

خرقهٔ ایمان از او بردوختم

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۶ - ***

 

جمله اسرار خدا آموختم

جامه از انّا عطینا دوختم

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و یکم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

زآرزوی این جهان میسوختم

لاجرم آن یک بدین بفروختم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۸ - حكایت

 

بس که خود را چون چراغی سوختم

اندرین سودا دلم افروختم

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر

 

آتشم وز آتش غم سوختم

این چنین نور یقین افروختم

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل

 

گفت نه من آشنا آموختم

من به جز شمع تو شمع افروختم

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۸ - جواب خروس سگ را

 

تا زبان مرغ و سگ آموختم

دیدهٔ سوء القضا را دوختم

مولانا
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۳ - آغاز کتاب

 

می‌شکستم می‌زدم می‌سوختم

بر خود القصه جهان بفروختم

حکیم نزاری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۹

 

آتش عشقش خوشی افروختم

نام و ننگ و نیک و بد را سوختم

سوختم پروانهٔ جان و دلم

شمع جمع عاشقان افروختم

خرقهٔ ناموس بدریدم دگر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode