گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۳

 

بر رخت چون زلف پر خم بگذرد

آه من زین سقف طارم بگذرد

تا کند خیل خیالت را طلب

بر رخ من گریه دم دم بگذرد

وصلت آخر یک شبم روزی شود

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

 

هر شبم بی تو به صد غم بگذرد

شب چنین بر عاشقان کم بگذرد

بس که بر روی زمین می بارم اشک

ترسم از روی دگر نم بگذرد

نقد دل گم کرده ام ای کاش باد

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode