گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۳

 

با خرد گفتم که دستور جهان

دست می‌زد گفت چه دستور و دست

دست نتوان خواندن او را زینهار

پنج کان بر پنج دریا می‌زدست

انوری
 

عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پرده‌بازی او

 

خاک پایش قبلهٔ روح آمده‌ست

انبیا را قبله گاه جان بدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

شاهباز جان بحضرت آمدست

جهد کن تا هرگزش ندهی ز دست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۲ - حكایت شهباز و صیاد

 

این سخن اندر کتابت نامدست

این سخن پیش از وجود دل بُدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

این رموز ما ز جائی آمدست

کاندرآنجا عقل رهبر گم شدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

چون در آخر راه بر حق آمدست

عاقبت جان راه بین حق شدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۷ - حكایت

 

گر ز شاه آمد ترا دری بدست

جهد کن تا ندهیش آسان ز دست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

جمله را مقصود جوهر آمدست

جوهری را کرده شان دامن بدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۴ - رسیدن سالک با پرده چهارم

 

اوستادم این زمان خودتم ز دست

ذات من گویی در آنجا گم بدست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

این دویی از احولی من شدست

بند را هم در دوئی پرده بدست

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را

 

موش تا انبار ما حفره زدست

و از فنش انبار ما ویران شدست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲۴ - بیان خسارت وزیر درین مکر

 

این جهان محدود و آن خود بی‌حدست

نقش و صورت پیش آن معنی سدست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۴ - به عیادت رفتن کر بر همسایهٔ رنجور خویش

 

کین چه شُکر است، این عدوی ما بُد است

کر قیاسی کرد و، آن کژ آمدست

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode