مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۶
رفت عمرم در سر سودای دل
وز غم دل نیستم پروای دل
دل به قصد جان من برخاسته
من نشسته تا چه باشد رای دل
دل ز حلقه دین گریزد زانک هست
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۹ - حکایت آن پیر عرب کی دلالت کرد حلیمه را به استعانت به بتان
چونک واگشتم ز حیرتهای دل
طفل را آنجا ندیدم وای دل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۰ - آموختن پیشه گورکنی قابیل از زاغ پیش از آنک در عالم علم گورکنی و گور بود
گر روی رو در پی عنقای دل
سوی قاف و مسجد اقصای دل
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۹
ای ز زلفت حلقه یی بر پای دل
گر درین حلقه نباشد وای دل
هرکرا سودای تو در سر بود
در دو کونش می نگنجد پای دل
غرقه گرداب حیرت از تو شد
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۸
من فدا کردم سر اندر پای دل
چون کنم زین به وفا بر جای دل
در ازل خیاط عشقم دوختست
جامه ی حسن تو بر بالای دل
رای دل بر وصل روح افزای تست
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶
ای فغان از هی هی و هیهای دل
سوخت جانم ز آتش سودای دل
این چه فریاد است و افغان در دلم
گوش جانم کر شد از غوغای دل
این همه خون جگر از دیده رفت
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰ - اشاره به حدیث شریف موتوا قبل ان تموتوا
بند بردار ای پسر از پای دل
پس ببین جولان روح افزای دل
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳ - بیان اینکه اینها همه طلسم است و هرکه آن را بشکند به مقصد می رسد
پرده بردار از رخ زیبای دل
پرده از رخسار جان آرای دل
ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - علاج علمی و عملی مرض حب جاه و ریاست
گر روی رو در پی عنقای دل
سوی قاف و مسجد اقصای دل
غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳
ای غمت سرمایۀ سودای دل
شد زیان و سود تو یغمای دل
شمعی از رخسار خویش افروختی
سوختی پروانه سان پرهای دل
گرچه با دلدار دل را فرق نیست
[...]
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۲۳ - بر مزار حضرت احمد شاه باباعلیه الرحمه مؤسس ملت افغانیه
خشت و سنگ از فیض تو دارای دل
روشن از گفتار تو سینای دل
رهی معیری » غزلها - جلد اول » رسوای دل
همچو نی مینالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ ناپیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
[...]