گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱

 

عاشق لعل شکربار توام

فتنهٔ زلف نگونسار توام

هیچ کارم نیست جز اندوه تو

روز و شب پیوسته در کار توام

بر من بی دل جهان مفروش از آنک

[...]

عطار
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶

 

از دل و جان عاشق زار توام

کشتهٔ اندوه و تیمار توام

آشتی کن بامن، آزرمم بدار،

من نه مرد جنگ و آزار توام

گر گناهی کرده‌ام بر من مگیر

[...]

عراقی
 
 
sunny dark_mode