گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۵

 

یار رفت و خیربادی هم نکرد

زین فرامش گشته یادی هم نکرد

بر مراد خویش رو در ره نهاد

روبه سوی نامرادی هم نکرد

بنده ای بودم به کویش خانه زاد

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode