گنجور

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۴۵ - در تغزل است

 

ای پسر با ما بباید ساختن

اسب را بر ما نباید تاختن

ما غلام روی تو خواهیم گشت

با تو سیم و خواجگی درباختن

خوش بود با زلف چون چوگان تو

[...]

قوامی رازی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » بیان وادی طلب

 

ملک اینجا بایدت انداختن

ملک اینجا بایدت در باختن

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » سخن عاشقی که بر خاکستر حلاج نشست

 

آن کجا اینجا توان پرداختن

نو کتابی باید آن را ساختن

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

این چو نمرودی بدوزخ ساختن

و آن چو شداد از بهشت افراختن

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسه

 

زیر بار عرش در جان باختن

کیمیای عشق نتوان ساختن

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

عقل با جان کی تواند ساختن

با براقی لاشه نتوان تاختن

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۶ - بردن صبا نامۀ گل به پیش بلبل و نیاز بلبل بحضرت گل

 

تو گدائی عشق باشه باختن

جوز بر گنبد بود انداختن

عطار
 

عطار » نزهت الاحباب » بخش ۱۴ - پشیمان شدن بلبل از عمر ضایع و در غفلت گذراندن

 

گفت بلبل و ای ازین جان باختن

خویش را اندر بلا انداختن

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۳ - در ذات و صفات

 

فرش چه بود کارگاهی ساختن

هر دم ازنوعی دگر پرداختن

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۰ - حكایت استاد نقاش

 

اول کردن چه بودت ساختن

عاقبت هم خویش آن را باختن

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۷ - رسیدن سالك وصول با پرده ششم

 

جان خود در راه خواهم باختن

تا برون پرده خواهم تاختن

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را

 

که چه مقصودست نقشی ساختن

واندرو تخم فساد انداختن

مولانا
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۳

 

آن کمان ابرو به تیر انداختن

عالمی را صید خواهد ساختن

چون کمان در خود کشید اول مرا

آخرم خواهد چو تیر انداختن

تاختن خواهد گرفتن بی‌سخن

[...]

اوحدی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode