×
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
همچنان آواز میآمد یقین
این رموزم هم بدان ای راه بین
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
کی مکان تو شود پیدا چنین
بی مکان هرگز مکان گردد یقین
عطار » اشترنامه » بخش ۲۸ - سؤال سالك وصول از پیر
رنگ گل با بوی تو شد همنشین
آب چون گل گشت از روی یقین
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
گاه محبوس خدا گشته یقین
گاه گشته در گمانی راه بین
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
راز خود با راز حق آمد یقین
راز باید گفت مرد راه بین
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
این همه گفتم ترا ای دل ببین
بگذر از خود تا گمان گردد یقین
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
چون تو فانی میشوی باری درین
پیش راهش میربرعین یقین
عطار » اشترنامه » بخش ۲۹ - خاموش شدن سالك وصول از جواب
ای بسا سالک که هالک شد ازین
گرچه در ره بود مرد راه بین
عطار » اشترنامه » بخش ۳۰ - رسیدن سالك با پردۀ هفتم
عکس آن جوهر به از نور یقین
سالکان را پیش رو او راه بین
عطار » اشترنامه » بخش ۳۰ - رسیدن سالك با پردۀ هفتم
عکس را بر ذات ذات اندر یقین
کس ندیدش جز که مرد راه بین
عطار » اشترنامه » بخش ۳۰ - رسیدن سالك با پردۀ هفتم
نیست پیدا آسمان و هم زمین
نیست پیدا هم مکان و هم مکین