مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۷ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم به گوش رکابدار امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه کی کشتن علی بر دست تو خواهد بودن خبرت کردم
کرد آگه آن رسول از وحی دوست
که هلاکم عاقبت بر دست اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۹ - بازگشتن به حکایت علی کرم الله وجهه و مسامحت کردن او با خونی خویش
دانهای کش تلخ باشد مغز و پوست
تلخی و مکروهیش خود نهی اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز
نامصور یا مصور پیش اوست
کو همه مغزست و بیرون شد ز پوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴ - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام
گفت حق ادبار اگر ادبارجوست
خار روییده جزای کشت اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
دم دهد گوید ترا ای جان و دوست
تا چو قصابی کشد از دوست پوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
قول دیگر کین ضحی را خواست دوست
هم برای آنک این هم عکس اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر
زانک در چشمت خیال کفر اوست
وان خیال مؤمنی در چشم دوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس
هر که سردت کرد میدان کو دروست
دیو پنهان گشته اندر زیر پوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
حق آن آنی که این و آن ازوست
مغزها نسبت بدو باشند پوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
افکن این تدبیر خود را پیش دوست
گرچه تدبیرت هم از تدبیر اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
چون کسی کو از مرض گِل داشت دوست
گرچه پندارد که آن خود قوت اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
اینک بر کارست بیکارست و پوست
وانک پنهانست مغز و اصل اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه
کی کران گیرد ز رنج دوست دوست
رنج مغز و دوستی آن را چو پوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را
مخزن آن دارد که مخزن ذات اوست
هستی او دارد که با هستی عدوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان
این چه صبرست این صبوری ازچه روست
یا مگر پیش تو این جانت عدوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان
هرچه جسم آمد ولادت وصف اوست
هرچه مولودست او زین سوی جوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۸ - رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایدهٔ عیادت
ور عدو باشد همین احسان نکوست
که به احسان بس عدو گشتهست دوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۴ - دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
رنج گنج آمد که رحمتها دروست
مغز تازه شد چو بخراشید پوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۰ - تتمهٔ نصیحت رسول علیه السلام بیمار را
چون بگیری سخت آن توفیق هوست
در تو هر قوت که آید جذب اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۳ - کرامات ابراهیم ادهم قدس الله سره بر لب دریا
خاصه باغی کین فلک یک برگ اوست
بلک آن مغزست و این عالم چو پوست