بینی آن یک، هر کلامی بشنود

میکند انکار و بر وی نگرود

صورت آن این قیام است و قعود

این تشهد وین رکوع و این سجود

زآنکه او دیگر به جای خود نبود

دیگری بود آنکه بود اندر سجود

ناظران بینند با چشم شهود

کآن کجا رفت این کجا ماند از جحود

بعد از آن کز آل فرعون عنود

گشت فارغ وز هلاک آن جحود

اربعین بهر صفای قلب بود

زنگ از آیینه زآن شاید زدود

وآنکه ما گفتیم ایشان را ز جود

اندر این قریه فرود آیید زود

«طور » را دادیم رفعت در نمود

کآن شما را از مراتب فوق بود

شنبه شد زآن روز طاعت بر یهود

تا کنند آن روز اصلاح وجود

مسخشان کرد آنکه صورت بند بود

صورت بوزینه آمد در نمود

هست رنگ جسم اَسود در نمود

زآنکه نبود هیچ نورش در وجود

باز می آیند بعضی زآن فرود

خشیت حق را ز تأثیر وجود

گر ندانی وحدتش را در وجود

این بدان کو آگه است از تار و پود

نه که او کرده است انکار خلود

گفته شرّ نبود اصیل اندر وجود

هم به «ذِی القُرْبی» کنند احسان و جود

کیست «ذِی الْقُربی» جوارح ای ودود

گر مسلمان است ور گبر و یهود

فعل نیکش نزد حق دارد نمود

چون کتابی آمد از یزدان فرود

سوی ایشان یعنی آن قوم یهود

زآنکه حق بر بندگان از فضل و جود

میفرستد آنچه خود خواهد ز سود

تا تو دانی کو همه فضل است و جود

گر تو را خاری رسد آن از تو بود

در مثل شمس منیر آمد وجود

بر هر آنچه تافت، داد او را نمود