گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۲

 

هر که هست اندر پی بهبود خویش

دور افتادست از مقصود خویش

تو ایازی پوستین را یاد دار

تا نیفتی دور از محمود خویش

عاشقی باید که بر هم سوزد او

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه

 

هست عقل و جان ودل محدود خویش

کی رسد محدود در معبود خویش

عطار
 

حسینی » کنز الرموز » بخش ۲۳ - در بیان قرب و بعد و کیفیت آن

 

قرب حق دوری تست از بود خویش

بی زیان خود نیابی سود خویش

امیر حسینی هروی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۷

 

سوختم بر آتش دل عود خویش

یافتم از خویشتن مقصود خویش

من ایاز حضرتم اما به عشق

او ایازست و منم محمود خویش

تا نشستم بر سر کوی غمش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

می دهد ما را وجود از جود خویش

می دهیم او را ظهور از بود خویش

شاه نعمت‌الله ولی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۲

 

از فراق یار ناخشنود خویش

روی در نابود بینم بود خویش

بس که در سودا به شوق افتاده ام

از زیان خود ندانم سود خویش

خوبی او شد پدید از چشم من

[...]

نظیری نیشابوری
 
 
sunny dark_mode