گنجور

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲

 

پس ندا داد او نه پنهان، برملا

کالصلا ای باده‌خواران الصلا

عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۱۲

 

مست شد ایوب، ز آن جام بلا

گشت از آن بر رنج کرمان مبتلا

عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۹

 

بهر جانبازی آن شاه ازولا

چون شدم وارد به آن دشت بلا

عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۹

 

خود تو پنداری درین دشت بلا

مانده‌ام در چنگ دشمن، مبتلا؟!

عمان سامانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱ - طبل الرحیل

 

از نجف آیی به دشت کربلا

محشر کبری به بینی برملا

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۵ - ورود سر مطهر به دیر راهب

 

بار دیگر آمدم زین ابتلا

یادم از لب تشنگان کربلا

صامت بروجردی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - باباشمل‌نامه

 

امر شد از مصدر عز و علا

که به‌مخلص فحش بارد بر ملا

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۱ - در هر یک بند از این مربع ترکیب شعر دوم از مولوی رومی قدس سره

 

یار آمد یار ای اهل ولا

خاک راهش دیده را بخشد جلا

نقل بر نقلست و می‌بر می‌هلا

بر مناره رو بزن بانگ صلا

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode